«موسیقی» نقل محافل این روزهاست؛ مقولهای که هنوز صراحتا تکلیف ما با آن مشخص نشده است. هنری که در برخی مراسم گل سر سبد است اما گاهی هم بشدت مورد مذمت و غضب برخی قرار میگیرد.
همه چیز از آنجا شروع شد که چند روز پیش رئیس گمرک ایران اعلام کرد ترخیص ۱۱ کانتینر آلات موسیقی متوقف شده و این کالا جزء کالاهای گروه چهار است که ورود آن به کشور ممنوع است.
این خبر با واکنشهای متعدد و صریحی در فضای مجازی همراه شد و انتقادات زیادی هم به دنبال داشت اما قضیه به همینجا ختم نشد. سخنان سیدکاظم موسوی، نایب رئیس اول کمیسیون اقتصادی مجلس یازدهم درباره ممنوعیت ورود آلات موسیقی اوضاع را عجیبتر کرد. او در مصاحبهای گفت: «ورود آلات موسیقی به کشور به صلاح نیست چون کشور ما جمهوری اسلامی است. چرا باید با وجود این همه شهدا و علمایی که داریم آلات موسیقی به کشور وارد شود؟ موضوع آلات موسیقی و لوازمی از این قبیل آنقدر مهم نیستند که ما حتی برای آن وقت و ارزی خرج کنیم. اگر افرادی به دنبال آلات موسیقی یا امیال شخصیخودشان هستند، کشورهای دیگر هستند میتوانند از ایران بروند.»
فارغ از این موضوع که او با کدام مجوز، دستور خروج انسانها را ار خاکشان صادر میکند، این پرسشها مطرح میشود که اگر علاقمندان موسیقی باید جمع کنند و از ایران بروند، پس تکلیف خودش که با اجرای موسیقی در ستاد انتخاباتیاش تلاش میکرد برای ورود به مجلس رای جمع کند، چیست؟ از آن گذشته، تکلیف اجرای قطعاتی مثل «خمینی ای امام»، «لاله در خون خفته»، «دیو چو بیرون رود فرشته در آید» و صدها سرود انقلابی دیگر چیست؟ همه اینها به کنار، با مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله (ع) چه باید کرد که تمام ادوات موسیقیاش از جمله طبل، سنج و دمام از چین وارد میشوند؟ اصلا مگر غیر از این است که سرود ملی کشورمان در مراسم رسمی همیشه با اجرای ارکستر سمفونیک تهران با نوازندگی جوانان تحصیلکرده مملکت در رشته موسیقی با سازهای کاملا غربی در حضور مقامات اجرا میشود؟
البته آقای موسوی پس از شنیدن حجم انتقاداتی که در اینباره به سمت او روانه شده، بلافاصله خبرنگاری که مصاحبه را انجام داده، متهم کرده است و گفته است: «من نسبت به هنرمندان عزیز کشور احترام خاصی قائلم و ملت بزرگ ایران و هر کسی که در این زمینه مصاحبه من را به صورت تحریفشده مطالعه کرده است بداند که بین تامین نان شب و واردات آلات موسیقی حتی اگر از خود هنرمندان هم سؤال شود، حتما در این زمینه حق را به بنده خواهند داد.»
سوال اینجاست که چرا یک مقام مسئول در جمهوری اسلامی ایران هنوز فرهنگ را کم اهمیتتر از نان شب میداند؟ مگر یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی اعتلای فرهنگ و هنر نبوده است؟ مرحوم آیتالله مصباح یزدی در سلسلهدرسهای «انقلاب اسلامی و ریشههای آن»، ذیل عنوان «ویژگیهای انقلاب اسلامی» به صراحت میگوید: «انقلاب اسلامی، بیش و پیش از هر چیز، یک انقلاب فرهنگی است.»
حالا بد نیست آقای موسوی حتی اگر سخنان آیتالله مصباح یزدی را نخوانده یا قبول ندارد، لااقل ماجرای اتریش ویرانشده پس از جنگ جهانی اول را مرور کند. بعد از جنگ جهانی اول، اتریش ویران شده بود و فقر و گرسنگی در آن بیداد میکرد. دولت آمریکا مقداری پول به اتریش داد تا شهرها و کارخانههایش را دوباره بسازد و اقتصادش را ترمیم کند. اما اتریش به جای ساخت کارخانه، سالن اپرا ساخت، سالنهای تئاتر ساخت و کتابخانه احداث کرد. آمریکا علت این کار را از اتریش پرسید و اتریش پاسخ داد تا فرهنگ و تمدن کشوری ساخته نشود و پیشرفت نکند کارخانه ویران میماند. حالا وین پایتخت اتریش مناسبترین جا برای زندگی در جهان شناخته شده، تفریح مردم کتابخوانی است و تعهد، شرط اول استخدام در این کشور است.
امتیاز شما به این مطلب چنده؟